برخی از آداب و رسوم کهن مردم استان گیلان در ایام نوروز عبارتند از:
نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است.برای این کار گروهی نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه میافتند و اشعاری میخوانند. از معروفترین این اشعار میتوان به دوازه امام و عروس گوله اشاره داشت.
اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را میخوانند و وقتی به قسمت ترجیع بند می رسند، آن را دو نفری تکرار می کنند و بعد نوروز و نوسال می خوانند.
نمایش عروس گوله نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار می رفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک دارای مفاهیم اخلاقی و آیینی خاصی بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر می شدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانی که لباس زنانه پوشیده بود اجرا می کرد.
پیر بابو یا کوسه نقش پیرمردی بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل می پرداخت. غول هم خود را با کلاهی از کلوش (ساقه برنج)، زنگوله ها و چماق به هیبتی عجیب می آراست.
این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفای نقش خود میپرداختند و در ازای تهنیت گویی خویش و آرزوی سالی پربرکت و پر یمن برای صاحبخانه، از او هدایایی دریافت می کردند. گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم کاس خانم نیز به این جمع اضافه میشد.
گل گل چهارشنبه:
از دیگر مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضی تغییرات جزیی به آن میپردازند، چهارشنبه سوری است که در غروب آخرین سه شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام می شود.
به این منظور خار، بوته، گون و کاه جمعآوری میشد و با درست کردن پشتههایی که معمولاً رو به سمت قبله مینهادند و سپس آتش زدن آنها، از روی آتش میپریدند و هنگام پریدن با خوشحالی میخواندند:
گل گل چهارشنبه به حق پنج شنبه زردی بشه، سرخی بایه نکبت بشه، دولت بایه
یعنی: ای شعله آتش چهارشنبه، به حق پنج شنبه، زردی و ضعف و بیماری رخت بر بندد و نوبت سرخی و نشاط و خرمی فرا رسد. دوره نکبت و ناکامی به سر آید و دولت و اقبال روی نماید.
این سنت که از روزگار زرتشت و حتی جلوتر بر جای مانده، در دوران اسلامی با اعتقادات مردم در هم آمیخته و رنگ و بویی دینی گرفته است. دود کردن اسپند هم از این رسوم است که سعی می شد از سادات خریداری شود و به هنگام دود کردن آن زمزمه میکردند:
عاطتیل کن، باطیل کن تی مرده ماره بیرون کن اسفند دوکن چاووس بایه مردمار به هوش بایه
یعنی: عاطل و باطلش کن و چشم زخم را از وجودها دور ساز. مادر شوهرت را بیرون کن. اسپند دود کن تا چاووش بیاید. تا مادر شوهرت به هوش بیاید.علاوه بر این به نیت این که دختران به زودی به خانه شوی بروند، دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون و خانه تکانی می کردند. شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه به علامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از دیگر آداب این روز به شمار می رفت.
مراسم چهارشنبه سوری در نواحی مختلف گیلان با تفاوتی اندک اما شبیه به هم اجرا می شد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جای داشت. گاه نیز به نیت برکت، یکی از اهالی با تبر به سمت درختی که بار نمی داد می رفت اما با ضمانت دیگران برای بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف میشد.
فالگوش ایستادن نیز از دیگر برنامههای چهارشنبه سوری است. برای این کار، در گذرگاه ها میایستادند و با شنیدن پنهانی نخستین کلمات عابرین، مفهوم آن را حمل بر توفیق یا ناکامی خود در سال آتی میشمردند.
از دیگر رسوم اجرایی این شب بود که معمولاً جوانان و بیشتر دختران به در خانه همسایه ها می رفتند و با پنهان کردن روی خود و بدون دادن آشنایی، خواستار هدیه می شدند. نقل و نبات و تنقلات از عمده ترین چیزهایی بود که در کاسه قاشق زنان جای می گرفت.
در مناطق روستایی کوهستانی از رسوم شایع چهارشنبه سوری بود و گاه حالت نوعی خواستگاری از دختر صاحب خانه را داشت.
معمولاً به گوشه شال اینان مقداری شیرینی و آجیل به عنوان هدیه صاحب خانه بسته می شد و شال اندازان بدون مشخص کرن هویت خویش به خانه فرد دیگری می رفتند.
آخرین مراسم نوروز، سیزده سال است. در این روز مردم گیلان بیشتر به کنار رودخانهها و در دل جنگلها میروند و به صورت گروهی، آخرین روز نوروز را گرامی میدارند.
دختران گیلانی در این روز سبزه گره می زنند. این مراسم معمولاً با بندبازی، کشتی گیله مردی و نواختن ساز و نقاره همراه است.
شب چله:
شب چله از مراسم باستانی ایران، در گیلان هم از منزلت خاصی برخوردار است. شب اول دیماه هر سال را اهل خانواده و خویشان و گاه همسایهها گرد هم میآیند تا آیین شب چله را برگزار نمایند. برای مراسم شب چله، معمولاً خوردنیها و تنقلات و آجیل زیادی فراهم میآورند. هندوانه به سفره این شب رنگ و بویی دیگر میبخشد و به قولی اگر هر کس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمیکند.
عزاداری ماه محرم:
مردم گیلان نیز همچون مردم سایر مناطق ایران، آداب و رسوم ویژهای برای سوگواری حسین بن علی (ع) دارند. مردم سعی میکنند تا در روزهای نهم و دهم محرم، به زادگاه خود بروند و در جمع بستگان و آشنایان خود در مراسم عزاداری شرکت کنند. روضهخوانی، سینهزنی، زنجیرزنی، چهلمنبر، شام غریبان، تعزیهخوانی و ... ازجمله مراسم عزاداری در ماه محرم مردم گیلان است.
کشتی گیلهمردی:
این کشتى یادگار دلاوریهای مردم این خطه است که همچنان پابرجاست و ریشه در تاریخ دارد. کشتىگیران «گیلهمرد» مراتب خاصى نظیر «تنگوله» (نوچه)، پهلوان، سرپهلوان، یا میاندار، دارند.
این کشتى در محوطهاى محصور به نام «یسمبر» یا «سنبره» میدان برگزار مىشود. کشتى گیلهمردى بیشتر در تابستان و اعیاد و عروسیها انجام مىشود. کشتىگیران شلوارهایى بهنام «لاسپار» به پا دارند که بالاتنه آن برهنه است و ابتدا برای احترام آن را به حضار نشان مىدهند؛ سپس با حرکات نمایشى قدرت خویش را به رخ حریفان مىکشند.
لافند بازی:
این روش به نامهای مختلف سن بازی ،دار بازی،ریسمانبازی ،لافند بازی و بندبازی در ایران رواج داشته است.نقشهای ایفاگر در این ورزش عبارتند از :بندبازیا پهلوان،یالانچی که وردست پهلوان است،دهل و ناقاره زن.در این بازی که به هنگام جشنهای مختلف و با دعوت اهالی برگزار میگردد؛پهلوان با ذکر دعا به درگاه خداوند بالای لافند ابریشمی میرود و با چوبی که با آن تعادلش را حفظ میکند بر روی لافند راه میرود.در میان یالانچی در زیر لافند صورتش را سیاه میکند و حرکاتی را انجام میدهد که باعث خنده افراد میشود.ناقاره زن هم با آهنگهای شاد محلی مردم را هیجانزده میکند. |